ماهگرد عقدمون
خاطرات عاشقانه من ونفسیم
بهترین لحظه های من زیر سایه عشق تو
درباره وبلاگ


♥بــِسْم ِاللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمْ♥ وَإِن یَكَادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْر وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِین ♥♥♥♥♥♥ به صندوقچه خاطرات من ونفسیم خوش اومدین همنفسم:مهندس عمران من:دانشجوی پیراپزشکی عمر عشقمون:از زمانی که من 14 ساله و نفسیم 16 ساله بود الانم بعد از گذشت 7سال هر روز عاشقانه تر بهم نگاه میکنیم خاطرات اینجا رو تقدیم میکنم به تنها عشق زندگیم اینستامون:_manonafasiim_



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 678
بازدید کل : 283107
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 1370
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فافا

آخرین مطالب


 
شنبه 30 بهمن 1395برچسب:, :: 1:51 :: نويسنده : فافا

سلام به اقا داماد یک ماهه و سلام به دوستای پیگیر خودم خوبیدامروز ماهگرد عقدمون بود و میدونید مزش به چی بودبه اینکه پیش عموها زنموها بودم و دیدم که اقا داماد با یه جعبه بزرگ و یه شاخه گل یه شمع به شماره یک پایین پله ها ایستاده منم هنگ که این اقا چرا برای عموم کیک گرفته کاملا سوپرایز شدم ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی چسبید بعد از اونم که عکس بازی کردیم شمع فوت کردیم و دست مراسم کیک خوری داشتیم بعدم رفتیم جشن دونفری و سینما من و نفسیم به شدت اعتقاد داریم که عاقا هیچی جشن دونفره نمیشه

یک عدد پسرخنگول در فامیل داریم که پیش بابا و بابابزرگ و عموها و زن عموها.....درحدود سی نفر اومد زل زد در چشمانم و گفت ای فافا فهمیدم که چرا رو کیک شمع اونم به عدد یک گذاشتید چون بچه دار شدید و یک سالش هستعاقا منو میگی از خجالت مردم و بعد دوباره زنده شدم پیش همه

روز جشن عقدمون خیلی خیلی خیلی بهمون مزه داد خدارو هزار مرتبه شکرهمه چی عالی بود با اینکه کلا شب قبلش یک ساعت خوابیدم از صبح ارایشگاه باغ بودیم اما کاملا انرژی داشتیم تا شب چه برفی هم اومد حسابی فیلم عکسمون خوشگل شد و یخ زدیم

الان لازمه بگم چقدر رقصیدم یا کامل میشناسید فافا رو دوستان عزیز اقا دامادم که وسط رقص از جیب مبارک گردنبند مرغ امین دراورد انداخت در گردن فافا و فافا از خوشحالی در درون پوکید

یه چیزی بگم راستش هنوزم باورمون نمیشه که دوران سخت دوستی گذشت الان با خیال راحت تو خیابون بازار دست همو میگیریم راه میریم میخندیم

فقط خیلی خیلی چشم بد و متاسفانه حسود دنبالمونه و گهگاهی چشم بد انرژیشون توی خلق خو و رابطمون تاثیر میزاره که ما سعی میکنیم بپوکونیمش بی ادب رو برامون دعا کنید

عشقنامه:دووووووووووووووووووووووووست دارم هوارتااااااااااااااااااااااااااا میخوامت صدهزارتااااااااااااااااااااااااااا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: